جدول جو
جدول جو

معنی هجا کردن - جستجوی لغت در جدول جو

هجا کردن
بد گفتن، ذم کردن، دشنام دادن، باز کردن حروف الفبا، تقطیع کردن لفظ را به حروف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هبا کردن
تصویر هبا کردن
نابود ساختن، ضایع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
واج گرفتن واج گفتن هجی کردن کلمه. حروف و حرکات واعراب آنراجداکردن مثلا بجای (حسن) بگوییم: (ح زبرح س زبرس ن ساکن، حسن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجی کردن
تصویر هجی کردن
((هِ جّ. کَ دَ))
کلمه حروف و حرکات و اعراب آن را جدا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هبا کردن
تصویر هبا کردن
((هَ. کَ دَ))
تباه کردن، نابود ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هجی کردن
تصویر هجی کردن
Spell
دیکشنری فارسی به انگلیسی
произносить по буквам
دیکشنری فارسی به روسی
писати по буквам
دیکشنری فارسی به اوکراینی
उच्चारण करना
دیکشنری فارسی به هندی
বানান বলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جا کردن
تصویر جا کردن
محبوب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ها کردن
تصویر ها کردن
گرم کردن دست یا هر چیز سرد به وسیله حرارت نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجاکردن
تصویر هجاکردن
نکوهیدن زشت گفتن زشت خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جا کردن
تصویر جا کردن
((کَ دَ))
گنجاندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هج کردن
تصویر هج کردن
((~. کَ دَ))
راست کردن، برافراشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جا کردن
تصویر جا کردن
گنجاندن، داخل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هج کردن
تصویر هج کردن
راست کردن، افراختن، برای مثال گردون علم محنت بر بام تو هج کرد / بینی سخط خویش به کوس و علم اندر (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسا کردن
تصویر رسا کردن
اکمال
فرهنگ واژه فارسی سره