- هجا کردن
- بد گفتن، ذم کردن، دشنام دادن، باز کردن حروف الفبا، تقطیع کردن لفظ را به حروف
معنی هجا کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نابود ساختن، ضایع کردن
واج گرفتن واج گفتن هجی کردن کلمه. حروف و حرکات واعراب آنراجداکردن مثلا بجای (حسن) بگوییم: (ح زبرح س زبرس ن ساکن، حسن)
soletrar
deletrear
literować
произносить по буквам
писати по буквам
spellen
buchstabieren
épeler
sillabare
उच्चारण करना
বানান বলা
hecelemek
mengeja
ہجے کرنا
محبوب شدن
گرم کردن دست یا هر چیز سرد به وسیله حرارت نفس
نکوهیدن زشت گفتن زشت خواندن
گنجاندن، داخل کردن
راست کردن، افراختن، برای مثال گردون علم محنت بر بام تو هج کرد / بینی سخط خویش به کوس و علم اندر (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۸)
اکمال